English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (308 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
back wardation U خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
contango U بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
stoporder U دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
check out U تصفیه حساب کردن
settles U تصفیه حساب کردن
settle U تصفیه حساب کردن
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
to pay up U حساب پس از افت را تصفیه کردن
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
stock trading U خرید و فروش سهام
have it out with someone <idiom> U تصفیه حساب
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
time bargain U قرارداد فروش سلم و سلف سهام
we squared for our meal U حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
creditor's bill U رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
proforma U صورت حساب فروش کالا
sexualize U جنس برای چیزی تعیین کردن
imparlance U مهلت برای مصالحه
imparlance U مهلت برای اشتی
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
to give up the ghost U جان تسلیم کردن روح تسلیم کردن
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
caveatemptor U اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
stop loss order U دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
right of stoppage in transitu U حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
stock dividend U سهام صادره بابت سود سهام
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
deliveries U تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
delivery U تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
cessation U قطع کردن مهلت
sales U برای فروش حراجی
on offer U اماده برای فروش
back wardation U تعیین اجل برای بایع
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
readies U مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready U مناسب برای استفاده از یا فروش .
production U ساخت مواد برای فروش
readied U مناسب برای استفاده از یا فروش .
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
readying U مناسب برای استفاده از یا فروش .
spot price U قیمت برای فروش فوری
productions U ساخت مواد برای فروش
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
short line U محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
stock jobber U محتکر سهام دلال سهام
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
sales talk U مذاکره وبازار گرمی برای فروش
products U محصول تولید شده برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
product U محصول تولید شده برای فروش
lot U جنس عرضه شده برای فروش
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
cash crop U محصولی که برای فروش فرآوری میشود
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
nominate U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
playoffs U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoff U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
bibliotics U بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
advowson U حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
forel U یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
forrel U یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
constructive placement U تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
command heading U مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
cone penetrometer U وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
pibal U دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
limits U محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
loads U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
the thing sold U مبیع
object of sale U مبیع
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
poma lift U تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
electronic U استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
data movement time U زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
particulars of sale U اوصاف مبیع
bridged U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
bridges U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
increments U انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increment U انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
hydraulic fluid U سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
whack up U تقسیم به سهام کردن
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
We consider it a great honor to have you here with us tonight. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
subscribing U پذیره نویسی کردن سهام
subscribes U پذیره نویسی کردن سهام
subscribed U پذیره نویسی کردن سهام
to declare a divident U سود سهام را اعلان کردن
subscribe U پذیره نویسی کردن سهام
infeoff U تسلیم کردن
hand on U تسلیم کردن
hand over U تسلیم کردن
give up U تسلیم کردن
committing U تسلیم کردن
submits U تسلیم کردن
betray U تسلیم کردن
betrayed U تسلیم کردن
submitted U تسلیم کردن
to deliver up U تسلیم کردن
submitting U تسلیم کردن
betraying U تسلیم کردن
consigning U تسلیم کردن
betrays U تسلیم کردن
consign U تسلیم کردن
commit U تسلیم کردن
consigned U تسلیم کردن
committed U تسلیم کردن
consigns U تسلیم کردن
submit U تسلیم کردن
to give in charge U تسلیم کردن
to fork over U تسلیم کردن
commits U تسلیم کردن
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
sublimating U تصفیه کردن
rarefy U تصفیه کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com